جوراب هايي كه زندگي مرا تغيير دادند

در آن صبح پاييزي سال 1990 وقتي داشتم جوراب هايم را ميپوشيدم، هيچ فكر نميكردم يك جفت جوراب كتان ناقابل بتواند زندگي مرا تغيير دهد.

آن روز قرار بود دوستانم به خارج شهر بروند و من قول داده بودم از حيوانات آنها مراقبت كنم ولي اين حيوانات نه سگ بودند كه قرار باشد با آنها بيرون بروم و نه گربه كه قرار باشد خاكشان را عوض كنم.

آنها تعدادي مرغ بودند كه دوستانم از دامداري صنعتي نجات داده بودند. با اين حال، با خودم فكر كردم آيا نگهداري از چند تا مرغ ميتواند كار سختي باشد؟

هنوز چند دقيقه از رسيدنم به خانه دوستانم نگذشته بود كه متوجه شدم اين جامعه مرغي چقدر پيچيده و جالب است. بعضي از مرغها گستاخ بودند، بعضي خجالتي، بعضي سمج و بعضي خيلي شاد.

يكي از مرغ ها مرتب به جوراب هاي من كه خال هاي نارنجي داشتند علاقه نشان ميداد. اين مرغ، كه اسمش هيلي بود، بد جوري عاشق جوراب هاي من شده بود! او مرتب نوكش را به جوراب هاي من مي ماليد و همه جا دنبال من مي آمد.

من تمام روز مرغها را در حال قدقد كردن، شكار غذا در علفها، مشاجره و آرايش كردن تماشا كردم. اين مرغها دنياي فعالي داشتند كه من هرگز تصورش را هم نميكردم.

عصر آن روز پس از آنكه مرغ ها را به طويله اي كه مخصوص خوابشان بود بردم، لباسهايم را شستم و روي طناب آويزان كردم.

صبح روز بعد، هر دو جوراب من ناپديد شده بودند و فقط دو گيره لباس به عنوان مدرك جرم باقي مانده بودند.

خيلي طول كشيد تا آنها را پيدا كردم. هيلي نه تنها جوراب ها را دزديده بود، بلكه يك تخم هم گذاشته بود و با دقت دو جوراب را دور آن بسته بود.

من آنجا با دهان باز ايستاده بودم كه او سرش را بالا آورد و با نگاهي التماس آميز به من نگاه كرد. او آن جوراب ها را ميخواست و از من مي خواست كه آنها را به او ببخشم. من هم همين كار را كردم.

از آن روز من ديگر گوشت مرغ و تخم مرغ نخوردم. ديگر نميتوانستم رابطه بال ها و پاها و سينه ها در بشقابم را با هيلي و دخترهاي ديگر از ياد ببرم. خيلي طول نكشيد كه وگن شدم.

پايان غم انگيز داستان اين است كه هيلي خيلي زنده نماند. او كه در نتيجه زندگي قبلي خود در دامداري صنعتي رنجور و ناتوان شده بود، چند روز پس از اين ماجرا در خواب مرد.

ولي من هرگز او و شوخ طبعيش را فراموش نميكنم و اين سوال را با خود به گور خواهم برد كه او آن جوراب ها را چطور از طناب رخت ها پايين كشيده بود.

تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد