تفكرات اشتباهي كه همه فكر مي كنند واقعيت دارند.

همه روزه در مواجهه با شنيده هاي مختلف هستيم و هركس واكنشي نسبت به آنها نشان مي دهد. برخي هر چه مي شوند را مي پذيرند، ولي از خوانندگان فهيم بيش از اينها انتظار مي رود. مسلماً شما در شنيده هايتان تعمق مي كنيد. در اين نوشتار شما را در جريان ۱۰ امر پذيرفته شده بين مردم مي گذاريم كه صحت ندارند.

تفكرات اشتباهي كه همه فكر مي كنند واقعيت دارند.

1. اورست بلندترين كوه دنياست

.........................................................................................................................................

همه روزه در مواجهه با شنيده هاي مختلف هستيم و هركس واكنشي نسبت به آنها نشان مي دهد. برخي هر چه مي شوند را مي پذيرند، ولي از خوانندگان فهيم بيش از اينها انتظار مي رود. مسلماً شما در شنيده هايتان تعمق مي كنيد. در اين نوشتار شما را در جريان ۱۰ امر پذيرفته شده بين مردم مي گذاريم كه صحت ندارند.

تفكرات اشتباهي كه همه فكر مي كنند واقعيت دارند.

1. اورست بلندترين كوه دنياست

اورست يك كوه عظيم است اما آيا بلندترين هم هست؟ حقيقت اين است كه خير. بلنداي كوه ها را بر اساس ارتفاع آنها از سطح دريا مي سنجند. اما درواقع از كوهپايه تا قله، ارتفاع دقيق يك كوه است كه در اين صورت كوه "مونا كيا" بلندترين در دنيا محسوب ميشود.

اگر بخواهيم با سند صحبت كنيم بايد بگوييم: بالاي سطح دريا، مونا كيا (در هاوايي) فقط ۴،۲۰۶ متر ارتفاع دارد؛ اما اگر قسمت بزرگ زير آبش را هم به حساب بياوريد در آن صورت ۱۰،۲۰۰ متر خواهد بود. اين در حاليست كه اورست از خود راضي فقط ۸،۸۴۸ متر بالاي سطح دريا ارتفاع دارد كه هيچ قسمتي از آن هم زير آب نيست. اما اين همه ماجرا نيست و هنوز حرفي از كوه كليمانجارو به ميان نيامده. ارتفاع اين كوه از پايين تا بالا ۵،۸۹۵ متر است. پس به بلندي اورست نيست اما دور تا دور اورست را سلسله جبال هيماليا فرا گرفته كه با فشاري كه به اورست مي آورند باعث رشد يك چهارم اينچي آن در هر سال مي شوند. در صورتي كه كليمانجارو به تنهايي از پَستي هاي تانزانيا و روي پاي خودش رشد مي كند.

2. بيشتر دماي بدن از طريق سر خارج مي شود.

اين توجيهات را زياد شنيده ايد: بيشتر دماي بدن تان را از قسمت سر از دست مي دهيد چراكه تعداد زيادي رگ خوني در پوست سر وجود دارد، يا اينكه به اندازه كافي بين جمجمه و پوست سر چربي نيست. براي گرم نگه داشتن مغز در سر گردش خون زيادي برقرار است. آخر سر هم مي گويند: به همين خاطر است كه بايد كلاه پشمي به سر كرد تا سرما نخورد.

اما حقيقت اين است كه از سر همان قدر گرما از دست مي رود كه از باقي بدن. پس اگر در يك روز زمستاني بيرون بوديد و از ناحيه سر احساس سرماي بيشتري كرديد بدانيد به خاطر اين است كه احتمالاً سرتان بر خلاف بقيه بدن، پوشيده نيست. يك كلاه مشكل را حل مي كند.

3. ديوار بزرگ چين تنها ساخته بشريست كه از فضا قابل رويت است.

مي شود ساخته بشر را از فضا ديد‌ (به ويژه وقتي قسمتي از زمين مد نظر باشد كه تحت روشنايي مصنوعي شب قرار گرفته). تميز دادن ديوار بزرگ چين از فضا، چندان هم ساده نيست. در مدار پايين زمين تقريباً مشاهده آن با چشم غير مسلح ناممكن است. حتي با يك لنز دوربين سنگين هم گفتن اينكه مي توان ديوار چين را ديد چالشي است در نوع خود.

دو علت باعث شده اين شبه واقعيت تا اين حد حقيقت مطلق جلوه كند. يكي اينكه، تاريخ آن به پيش از عصر فضا باز مي گردد كه در آن زمان كسي به اندازه كافي از اين قضايا اطلاعات نداشت. و علت دوم هم اين است كه ديوار بزرگ چين ديوار عظيمي ست، صدها كيلومتر طول دارد و مي توان درك كرد كه مردم دوست داشته باشند درباره آن داستان هاي شگفت انگيز بسازند.

بله ديوار بزرگ چين خيلي خيلي طولاني است. اما همان طور كه مي دانيد از سنگ هاي جمع شده از زمين هاي اطرافش ساخته شده و از بالا در پس زمينه همرنگش محو مي شود. پس ديدن آن از فضا ساده نخواهد بود مگر اينكه دولت چين تصميم بگيرد كل ديوار را رنگ قرمزِ جيغ بزند!

4. شيشه مايعي با ساختاري محكم ولي در حال حركت.

احتمالاً دوران دبستان به گردش علمي رفته ايد و بعضي وقت ها هم شده كه حوصله تان از آن سر برود. اينجاست كه راهنماي سفر وارد عمل مي شود و با توضيح اينكه شيشه چطور به آرامي به سمت پايين در حركت است و به همين خاطر شيشه هاي قديمي موج دار شده اند توجه شما را به خود جلب مي كند.

شيشه پنجره مايع است؟ واقعاً؟! بر خلاف اين تصور كهنه، دليل شفاف نبودن پنجره هاي شيشه اي قديمي نحوه ساخت آنهاست. تا ميانه قرن ۱۸ ميلادي بيشتر شيشه ها با فرآيندي به نام روش تاج ساخته مي شدند. همان روش كه در فيلم ها ديده ايد؛ دميدن، مسطح كردن، گرم كردن و چرخاندن. همچنين در اين روش بعضي قسمت ها كلفت تر از بقيه مي شود. به عبارت ديگر، آن شيشه ها از اول به همين شكل بوده اند و ربطي به جريان شيشه مايع ندارد. شيشه يك جامد بي نظم است و حركتي هم ندارد.

5. اگر به جوجه ها دست بزنيد مادرشان آنها را رها مي كند.

در حياط مشغول كاري هستيد كه ناگهان جوجه پرنده اي به زمين مي افتد. شما هم از ترس اينكه مبادا گربه محل يك لقمه اش كند، جوجه را در دست مي گيريد و سعي مي كنيد در لانه بگذاريد. اما چند دقيقه بعد باز همان اتفاق رخ مي دهد. بعد شما ياد اين مسئله مي افتيد كه "اوه، نبايد به جوجه دست مي زدم، حالا ديگر مادرش آن را به لانه راه نمي دهد و مجبورم تا ياد گرفتن پرواز مراقبش باشم".

اين اصلاً درست نيست. رانندگي بلديد؟ خاطرتان هست كه اوايل هر چند متر يك بار خودرو را خاموش مي كرديد؟ ابتداي هر كاري بايد تمرين كرد تا خوب به آن تسلط پيدا نمود. پرنده ها هم همين طورند. آن جوجه پرنده هنوز تجربه كافي براي استفاده از بال هايش را ندارد و ممكن است چندين بار به زمين بخورد، اما اين بدان معنا نيست كه اگر شما يك بار از زمين به لانه انتقالش دهيد باعث طرد شدن آن از لانه شده ايد. اصولاً پرنده ها شامه خوبي ندارند (به استثناي چند گونه) و نمي توانند بوي بدن شما روي جوجه خود را حس كنند. پس اگر جوجه اي را در خطر ديديد بي اعتنا به اين خرافه ها نجاتش دهيد.

6. هر قسمت از زبان مخصوص تشخيص يك مزه است.

اغلب مردم فكر مي كنند قسمت هاي مختلف زبان براي تشخيص مزه هاي مختلف است. نوك زبان براي يك مزه، دو طرف آن براي مزه اي ديگر و همين طور باقي قسمت ها. اين باور قديمي اما در ميان خوانندگان هوشيار نارنجي جايي ندارد چراكه همه جاي زبان قابليت تشخيص انواع مزه ها را دارد.

7.مردم قبل از كريستف كلمب فكر مي كردند زمين، تخت است.

بله درست است كه كلمب با اين فكر كه زمين گرد است سعي كرد از سمت غرب به هندوستان برسد ولي اين بدين معني نيست كه همه، قبل از او نمي دانستند زمين كروي است. ايرانيان از آغاز به اين قضيه پي برده بودند و حتي دانشمنداني مثل خيام و جلالي نقشه مدور زمين را تهيه كرده بودند. گاهي رسانه ها سعي در خوراندن خرافات غربي به ذهن همه جهانيان دارند.

8. آفتاب پرست ها براي استتار در محيط رنگ عوض مي كنند.

بله قطعاً آفتاب پرست از باحال ترين جانواران دنياست و اين واقعيتي ست. چشمانِ از حدقه بيرون زده، دست و پاي دو انگشتي، آن زبان دراز چسب ناك، همه اينها باعث جالب شدن اين حيوان مي شود، اما او شهرتش را نه از اين ويژگي ها كه از تغيير رنگش دارد. ليكن اين رنگ به رنگ شدن چندان ربطي به استتار و مخفي شدن در محيط ندارد.

در واقع آفتاب پرست ها از تغيير رنگ براي نشان دادن حالات خود استفاده مي كنند، درست همان طور كه آدمي هنگام خشم، سرخ و هنگام ترس، سپيد، مي شود اين جاندار هم براي بيان احساسات از تغيير رنگ استفاده مي كند. البته يكي ديگر از كاربردهاي اين عمل برقراري ارتباط با هم نوعانش هم هست. ولي جداي از اين بحث ها موجود جالبي است.

9. خون تهي از اكسيژن (خوني كه اكسيژن آن توسط ياخته ها مصرف شده) كبود است.

سراسر بدن مملو از رگ و شريان است و اين رگ ها آبي رنگ هستند. اين قضيه توجيهي است براي اين مدعا كه خون مصرف شده در بدن كبود است. اما اين طور نيست. به طور كلي رگ ها فقط به واسطه نوري كه به آنها مي تابد كبود به نظر مي رسند و اين كبودي ربطي به خون درون شان ندارد.

10. انسان ها ۵ حس دارند.

هميشه از حواس پنج گانه بشر شنيده ايم. اما اگر فكر مي كنيد كه بشر فقط ۵ حس دارد، بياييد تا ما يك مشت محكم به صورت تان بزنيم و آن وقت از تان بپرسيم "درد را با كدام يك از حواس پنج گانه ات حس كردي؟" دريافت درد هم يك حس است، نيست؟ يا وقتي از شما خواسته مي شود چشم تان را ببنديد و نوك بيني گرامي را با انگشت لمس كنيد، حس عمق يابي را به كار مي گيريد. (اصلا مي دانستيد چنين حسي هم هست؟)

خلاصه كه انسان خيلي بيشتر از اينها حس دارد. حس گرسنگي، تشنگي، درد، عمق، گرما و سرما، و ... بشماريد، بشماريد، شما را در خط پايان خواهيم ديد. اينها كه گفتيم تنها بخشي از هزاران بديهيات به ظاهر درست بودند كه همگي بي پرسش و كاوش پذيرفته شده اند. خوب است اين نوشته را بهانه اي قرار دهيم براي اينكه ديگر هر چيزي را بدون بررسي نپذيريم.